چقدر سخته...

برای ...

چقدر سخته از زندگی ببری به خاطر کسی که بدون تو راحت زندگی میکنه 

چقدر سخته زیر نگاه خریدارانه ی کسی که به خاطرش جون میدادی نشکنی 

چقدر سخته همه با حیرت نگات کنند و دیوونه خطابت کنند 

چقدر سخته بتونی هر دلی رو به دست بیاری ولی کسی که می خوای اصلا دل نداشته باشه 

چقدر سخته منتظر کسی باشی که اصلا فکر اومدن نیست 

چقدر دور از ذهنه که کنارم باشه 

چقدر آزار دهنده ست که بفهمی همه وجودش هوسه 

چقدر دلت میگیره وقتی میفهمی اونی که فکر می کردی نیست و اونی که می خواست نیستی 

چقدر نا جوانمردانه ست که قربانی هوس نشدی و تنهات گذاشت 

چقدر غیر منصفانه است که هیچوقت صدای قلبت رو نشنید 

چقدر مظلومانه ست که هیچی نگی،بشکنی و هر سال سالگرد مرگ داشته باشی 

چقدر سخته بعد از اون لبخند زدن 

پشت نقاب تبسمم چقدر درده 

چقدر سخته نتونی گریه کنی واسه چیزی که از دست رفت 

از اون به بعد چقدر لذت بخش میشه آدمایی که عاشقتن و دوستشون داری بشکنی 

چه لبخند تلخی با شنیدن صدای دلاشون روی لبات میشینه 

چقدر بده این بازی خطرناک واست عادت بشه 

چقدر کم اند کسایی که قدر قلبهای مهربان را می دانند 

چقدر تلخه وقتی دلت تنگ  میشه و دیگه نیست 

چقدر سخته با دیدن جای خالیش دلت بشکنه،بسوزه و به درد بیاد 

چقدر غم انگیزه شادی آدما وقتی بینشون غریبه ای 

چقدر عجیبه که هیچ راه نفوذی به قلبش نیست 

چقدر طول میکشه باور کنی که نیست 

رفته است و مهرش از دلم نمی رود

ای ستاره ها چه شد که او مرا نخواست؟

ای ستاره ها ستاره ها ستاره ها

پس دیار عاشقان جاودان کجاست؟